دانلود آهنگ جدید | دانلود آهنگ دیس لاو

داوود کریمی سرباز یعنی

دانلود آهنگ جدید داوود کریمی به نام سرباز یعنی

Download music Davood Karimi – Sarbaz Yani

لعنت به لحظه هایی که میموندم‌پشت خطت اینجا کسی نمیفهمه پره درد شدی
سرگرمی کی شدی انقد باهام سرد شدی ۲ سال اجبار واسه اینکه جنست مرده

تنظیم: آرش شیروان

متن آهنگ داوود کریمی به نام سرباز یعنی

لحظه رفتن رسیده وقت خدافظی
دیگه فایده نداره باید ۲ سال بری
لعنت به اشکایی که امشب دوتایی ریختیم
یادته میگفتی ما که مث بقیه نیستیم؟
گفتی ۲ سال برو بعدش تا ابد باهمیم
گفتی خدا به همرات برو این گریه هامو نبین
بخاطر تو بود که بند پوتین مو بستم
دلتنگی واسه تو شده بود رژه روی مغزم
چقد تو هوای سرد توی صف وایسادم
چقد رو برجک مث سگ پست دادم
چقدر اینجا غرور مو میشکوندن
چقد واسه دیدنت منتظر میموندم
که اخر ماه شه و بخام بیام خونه
یادته بهم میگفتی زود تموم میشه دیوونه؟
روزا که نمیگذشت من پیر شدم
ولی عشقم کنار عشقش هرروز بیرونه
سلامتی بی کسی هرچی سرباز وظیفس
گفتی برو چشم به راهت میمونم عزیزم
پس چیشد که اینجوری قید مو زدی؟
خدایا چجوری رد شد که عشق مو ندید
همش استرس ینی عشقم با کیا بیرونه
ینی پیام آخرتو با عشقش بخونه
ینی وقتی که موهاتو از ته زدی
دستشو لای موی عشقش بشونه

سرباز ینی تنها ینی زدن نداره
ینی پاتو بکوب زمین ینی عاشقی محاله
ینی التماس کنی واسه مرخصی
ینی احساستو بکش ینی خوردن زمین
ینی پاتو بزاری رو همه رویاهات
ینی ثانیه شماری واسه ملاقات
ینی گریه های مادر پشت تلفن و باجه
ینی دیگه نمیکشه ینی یه برجک و ماشه
لعنت به خدمت که تورو ازم گرفتت
لعنت به لحظه هایی که میموندم‌پشت خطت
اینجا کسی نمیفهمه پره درد شدی
سرگرمی کی شدی انقد باهام سرد شدی
۲ سال اجبار واسه اینکه جنست مرده
تنها دلخوشیت بشه مرخصی آخر هفته
همش بیخابی همش خیره به عکسشی
کل شب و روزت بشه یه لباس ارتشی
با اجازت سرهنگ میخام یکم حرف بزنم
توکوچه های خیالم یکم قدم بزنم
مگه چی دیدش ازم که انقدر بد شده
اومدم مرد بشم خبر رسید زن شده
ولی حلقش دستمه هنوز توی دست چپ
با اینکه دلش سنگه ولی من دلتنگشم
گناهم این بود غیرتی بودم‌من لامصب
کل تهرانو من تو برجک راه رفتم
دیدنت حال مرا یک جور دیگر میکند
حال یک دیوانه را دیوانه بهتر میکند
درکنارت یک سردار غول پیکر و این
جنگ بین ما دوتا را نا برابر میکند
من نفهمیدمو با حس تو درگیر شدم
منمو برجک و ماشه و زمین گیر شدن
من حواسم به تو بود و تو حوای دگری
تو که مارا کشتی وای به حال دگری
هرکه هم نام تو بود حال مرا بد میکرد
هرکه دید حال مرا تورا ملامت میکرد
وای بر آن سرباز تنهای پادگان
لااقل در خاطراتت هم شده با من بمان
وای بر آرامشی که بعد سیگار بود
وای بر دفتری که اتاق و دیوار بود
وای بر سربازی که تا صبح نگهبان بود
وای بر سربازی که سرباز زندان بود

بسوزد پدر خدمت که سوزاند جگرم
عشقم هم مادر شد من هنوزم‌پسرم
دیدی که آینه فروش شهر کوران شدم
از بخت بدم بودش سرباز زندان شدم
خدایا زندگی ما که خود زندان بود
زندان در زندان‌اخه چرا نوکرتم
خدایا اینهمه بد بیاری که طبیعی نیست
بدبختی و بدبختیو بدبختی پشت سرهم
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنود دوستش از نامزدش دل برده
خسته ام خسته تر از آن که فکرش بکنی
آنقدر که مادرم بهم میگه دل مُرده
خسته ام اما نمیدونم که از چی دلخورم
از اینکه ندارمت یا اینکه دل نمیبُرم
خسته ام‌اما هنوز که از پا نیفتادم
امابدون تو نبودت یروزی سکته میکنم